برده ی جوان النا کاشاک در عاشق همسایه ی همسایه اش است و وقتی یک مرد از دختر کوچک خواسته بود که به خانه اش نگاه کند، برنامه ای داشت. جوجه به اتاقش آمد، در لباس زیر زنانه سکسی کرد و شروع به نوازش گربه در رختخواب کرد، تصاویری از زنان سکسی یک همسایه را در فانتزی هایش تصور کرد. در اینجا و همسایگی به خانه برگشت، او بلافاصله ناله های پرشور از اتاق خواب را شنید و زیبایی را کاملا مسلح کرد :) و حتی اگر جوجه ترسو بود، اما همسایه هیجان زده شد و خرده خروس را ضخیم کرد. شادی می دانست که هیچ محدودیتی ندارد، در نهایت، رویای کوچکی حقیقت می یابد و او این عضو قدرتمند را در دهانش گرفت، شروع به خوردن آن کرد و از آن لذت برد. و هنگامی که دیک وارد بیدمشک او شد، کسی نمیتوانست آن را بماند و شروع به فریاد بلند کرد، زبانش را فریاد زد و از آن استفاده کند.